اگر حافظ امروز می بود در مورد رژیم ولایت فقیه چه میگفت؟

حافظ در غزلی میگوید زیرکی را گفتم این احوال بین! با خنده گفت: صعب روزی، بوالعجب کاری پریشان عالمی»

راستی حافظ در زمانه ی خود چه چیزهایی دیده بود که این بیت را سرود؟ و از اوضاع جامعه این روایت را کرد؟ آنروز در زمانة حافظ یک دینفروش خونریز بنام امیرمبارز الدین حاکم بود و هر روز ادای دینفروشی و تعریف تمجید از سردارهایش را نشان میداد ولی مامورانش مردم را دستگیر می کردند و قطعه قطعه میکردند . می کشتند. زبان در می آوردند.... امروز هم از طرف حکومت هرروز هزاران تعریف تمجید از افرادی با عنوان سردار میشود ولی از طرف مردم درست بر عکس است. آنوقت خامنه ای می آید می گوید روز تجلیل از او یوم الله بوده. خامنه ای مردمی را که انبوه در خیابانها هستند چند صد نفر میخواند. راستی چرا دیکتاتور کور می شود؟ چرا رفتار و گفتارش دیگر به آدمیان شبیه نیست؟ چرا عاطفه اش برای مردمی که خودش کشته حتی در ظاهر سازی هم نمود پیدا نمیکند؟ ببخشید که تصور کردم که دیکتاتور میتواند عاطفه داشته باشد. ولی واقعا بهترین حرف را همان زیرک زد که با خنده به حافظ گفت:
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی

درود بر حافظ بزرگ که همچنان در تاریخ مانده و در مورد موجوداتی مثل خامنه ای بالاتر از او نمیتوان  چیزی گفت.