منفورترین شب شعر





منفورترین شب شعر 

 در جلسات مدح ولی فقیه

این واژه های زیر لگدهای خوک را

در مدح های مبتذل و پوچ و پوک را

در قتل عام شعر که بر دار می شوند

کی دیده زشت تر از این، سلوک را؟

از درد نعره میکشم به تخت شکنجه

شلاق می خورد تنم از موجهای شرم

وقتی که مدح می شود آن شیخ در غزل

در من چروک میشود آن وزنهای نرم

آن واژه های بیگنه دست بسته را 

چون تکه های پیکری از هم گسسته را

در سینی تملق منفور چیده اند

تقدیم ناخدای ز طوفان شکسته را

شعر شکنجه گر به شب شعر قاتلان

در ذهن من تداعی جرّثقیل و دار 

وهن شکوفه، لیسهی گرگ و نشاط قتل 

هر بیت، یک مچاله ی قلبی بزرگوار

م. شوق

@tuaftab

 

Post a Comment

0 Comments