وطن پرستي ، حقانيت ، استواري ، آزادفكري ، شهامت، استقلال. , مقاله,

بازنگري در هفت واژه
چند تا «كدام» هست كه اين روزها كه دنيا به حقانيت مجاهدين ومقاومت ايران اذعان كرده بد نيست راجع به آن فكر كنيم.
1ـ كدام مقاومت وجنبش انقلابي در تاريخ مي شناسيم كه به مدت چهل سال درخارج از خاك خود به سر برد اما ذوب ونابود نشد؟.
2ـ كدام مقاومت در تاريخ ايران و جهان با دشمني روبرو بود كه هم قدرت فريب مذهبي و هم قدرت سياسي را يكجا داشته باشد؟.
3ـ كدام جنبش در جهان بوده كه، دو دهه، نامش درهمدستي با آخوندهاي حاكم، توسط دو قاره، يعني اروپا وآمريكا، در فهرست سياه تروريستي قرار داده شده باشد؟
4ـ كدام تشكيلات مبارزي، چهل سال سال بطور شبانه روزي، آماج تبليغات و جنگ رواني و دروغ پراكني، آن هم از نوع فريبكاريهاي دجالاني بوده كه از اعتقادات توده ها سوء استفاده ميكنند، اما وانرفته است؟
5ـ كدام تشكيلات انقلابي، چهل سال زير ضربات نظامي و توطئه وحمله وهجوم قرار داشته، اما شقه، و بخش بخش و پراكنده نشده است. بلكه يگانه تر برجا مانده است؟
6ـ كدام مقاومت از خارج از ميهنش، توانسته عليه يك جنگ ضدميهني وضدمردمي دجالگرانه بپا خيزد و دهان تنور جنگ را ببندد؟
7ـ كدام جنبش مقاومت را مي شناسيم كه به هيچ دولت و نيرو و قدرتي اتكا نكرده باشد و تماما بر پاهاي خود بايستد؟
اين «كدام»ها ما را به درك شگرفي در ايران كنوني متوجه مي كند. دركي كه شايد لازم باشد بيشتر به آن بينديشيم. و اين در ك را هم بايد از يك پرسش ديگر بيرون بكشيم. البته خوب است در مورد اين كدامها كمي هم در تاريخ ايران و جهان تحقيق كنيم. اما اگر قبول داريم كه پاسخ تمامي كدامهاي بالا «هيچكدام» است، پس به اين پرسش مي رسيم كه:
1ـ اگر مقاومت ايران چهل سال درخارج از ميهن خود ماند و پرشورتر به ميهنش عشق ورزيد و تمام هموطنان را نيز برانگيخت، معناي وطن پرستي براي اين مقاومت به كامل معناي خود اطلاق شدني است.
2ـ اگر در برابر فريب و دجالگري مذهبي خميني و آخوندهاي مكار اين مقاومت ايستاد و از بين نرفت، پس از حقانيت و استواري عقيدتي شگفتي برخوردار بوده كه از انطباق آرمانهايش با حقيقي ترين آرزوهاي انساني و خلقي و تكاملي خبر مي دهد.
3ـ اگر جهان مماشات او را تروريست ناميد اما او بر مماشاتگران هردو قاره پيروزشد، پس دلاوري و پايداري او ريشه در ايماني شگفت دارد.
4ـ اگر تشكيلاتش زير ضربات رواني و نظامي و توطئه ها و بمباران ها و هفده ژوئن ها و فشارهاي دهسالة رژيم بر اشرف، به جایی نرسید، پس اعضاي اين تشكيلات، در جان و روان خويش به «انقلاب»ي بسيار عميق دست زده اند كه در هيچ شرايطي از ريشة اصلي خويش كنده نمي شوند.
5ـ اگر هيچ چيز تشكيلاتش را و رابطة اعضا و پشتيبانانش را كه در سراسر جهان پراكنده اند، متلاشي نكرده، پس انساني ترين و آزادانه ترين نوع اعتقاد و پيوند و پيروي دراين مقاومت وجود دارد.
6ـ اگر توانسته بزرگترين فريب خميني يعني جنگ ضدميهني را به رغم همة اتهاماتي كه باصطلاح ملي گرايان و چپ نمايان به او زدند، باطل كند، پس از يقيني و شهامتي بي نظير براي دفاع از ايران و ايراني برخوردار بوده است و آن عشق چنان قوي بوده است كه او را واداشته از هيچ تهمتي نهراسد.
7ـ اگر در زير اينهمه ضربات، به هيچ قدرت و نيرو و دولتي در جهان اتكاء نكرده، و چشم به ياري هيچ قدرتي ندوخته، پس ايماني قوي به خويش و خلق خويش و قوانين هستي و تكامل دارد كه ستودني است.
پس شايد لازم باشد ما درمعناي چند واژه كه ويژگي هاي اين مقاومت را نشان مي دهد تعمقي دوباره بكنيم:
1ـ وطن پرستي 2ـ اعتقاد 3ـ حقانيت 4 ـ استواري 5ـ آزادفكري 6ـ شهامت 7ـ استقلال.
محمد قرایی

Post a Comment

0 Comments