معرفی کتاب حبیب الله خان


کتاب حبیب الله خان روایتی است واقعگرایانه از زندگی یک خانوادة متوسط از جامعة ایران در دهه های سی و چهل و پنجاه خورشیدی. شناخت شخصیتهای اجتماعی یکی از اهداف این کتاب بوده است.


بخشی از ابتدای کتاب:
 بزغالة كوچك قشنگ و ملوسي دنبال حبيب الله خان مي دود. حبيب الله خان, قاضي دادگستري و دادستان زابل است. زابل سال1335 خورشيدي. حبيب الله خان به رغم شغل شهري قضاوت، و سرووضع كت و شلواري، ويژگيهاي آبا و اجدادي خود را از قبيل علاقه به گاو و گوسفند و زندگي روستايي ترك نكرده. شايد نماد مجسم اين علاقه و تمامي فرهنگ آبا و اجدادي كهن پدران او، همين بزغاله است كه بدون اين كه بداند چه ميكند، درست پشت سر حبيب الله خان، پا جاي پاي او مي گذارد؛ با او مي رود و با او برميگردد.
خيابان جلوي خانه، يك خيابان شوسه و پهن است. با رديفي از درختان منظم كه تا دوردست امتداد يافته. هنوز زابل به آن حد از ترقي نرسيده كه همة خيابانهايش آسفالت شده باشد. اما خيابان شوسه هم چندان وضع خرابي ندارد. ساية درختان و بازي آفتاب غروب از لابلاي شاخهها و بادي كه عصرها كم كم از گرمايش كاسته مي شود، فضايي دلنشين دارد.
از دور صداي غازها نزديك مي شود. چهار غاز سفيد و قهوهاي با گردنهاي بلند، مثل دختراني كه از گردش مفرّحي برگشته باشند، آواز خوانان به سمت خانه روانند. پشت سر آنان يك بچة كوچك با تركة كوچكي پيش مي آيد. چشمهاي بزرگش از دور پدرش را ديده و بزغاله را با محبت نگاه ميكند.
ـ سلام.
ـ ها…! آمدي آقاجان! آفرين!… غازها خوب گردش و تفريح كردند؟
ـ بله!… ولي صبح به كي گفتيد غازهاي من را به درياچه ببرد؟
ـ ناراحت نشو! خب داداش بزرگت برده. هر روز تو ميبري! يك روز هم او برده!
مهدي با قيافة ناراحت غازها را كه گويي دفاع او و علاقهاش را شنيده اند، و با ناز بيشتر جلوي او قدم برميدارند، به داخل منزل مي راند. اين راندن نيست. بلكه بيشتر دعوتي است با آرامش و احترام.

براي مهدي همه چيز رنگ و بوي دوستي دارد. غازها در نظر او احساس محبت خانوادگي و يا دوستانه دارند. درختان هم درنظر او مثل دوستاني هستند كه در كنار هم صف كشيدهاند. مثل ياراني كه وظيفه دارند كنار هم بطور مرتب بايستند تا خيابان با ستون سرسبزي در دو سوي آرايش شود. ياراني كه البته اجازه دارند و از اين حق هم بخوبي استفاده مي كنند كه سر به شانة هم بگذارند و اجازه بدهند كه شاخههايشان همديگر را درآغوش بگيرند، يا دست بر شانة يكديگر بيندازند و همينطور اجازه دارند ريشه هايشان را در خاك، درهم بدوانند اما همة كارهايشان بايد با عنوان دوستاني يگانه و يكدل و در اتحاد و همكاري باشد. 



پیوند دریافت کتاب: https://bit.ly/2Hvfwj9

Post a Comment

0 Comments