مجموعه شعر عرفانی عرفان خیابان


عرفان خیابانی:
عرفان خیابانی، گذاری است بر دریافت های عرفانی، و احساس یگانگی با دیگران در صحنه های آرمانخواهی و رویارویی با دشمنان خدا و خلق.
توصیف لحظات عرفانی از صحنه های  خیزش  و دگرگونی اجتماعی. این گردآورد در نگاه به صحنه های خیزش مردم ایران در برابر رژیم ولایت فقیه در سال 1388 نوشته شده است. بی‌گمان برداشتهای کامل شده ای از مبارزات مجاهدین در گذار سه دهه، از سال 1360، تا 1388، به این برداشتها  پرمایگی بخشیده است.   م. شوق
پیوند دریافت کتاب کامل: https://bit.ly/2JmHU9U





منزل نخست: فراخوان

چو در مسجد ریا بر منبر آمد               
  ز عرفان خیابانی سخن گو
چو زندانبان ردای دین به تن کرد     
  تو از ایمان زندانی سخن گو
رمضان آمد و یار آمدکه «برخیز و پا به راه نه! که ماه ادراک است،
و ایمان را باید جامهای نو پوشاند»
گفتم به خانه درآ، تا به سخن شویم، در خلوتی به دور از اغیار
اما یار بانگ برداشت که: غیر، همانا در خودی توست.  آنگاه که با خویش می نشینی!!
سلوک عشق، نه در کنج خلوت جان است           
که در میانة میدان و جمع خلقان است

گفتم مگر نه آن که به خویش باید اندیشید؟
در ازدحام، چگونه در فردخویش توانیم نگریست؟
گفت: تو را درخویش نگریستن، ضرورتی نمی باید!. دیگران درتو خواهند نگریست! و در آینة خویش، تو را به تو خواهند نمایاند.
گفتم مگر به بازار آیینه سازان روانیم؟ گفت : نه!… به میدان جانبازان!
عارفان حجره کشیدند به میدان اینک     
پر ز زاهد شده هر کوی و خیابان اینک

در حیرت مانده بودم که میانة میدان، چه جای عرفان است؟ و در هیاهوی خلق، چه جای تأمل در کیفیت ایمان؟ و از این سفر چه دریافتی خواهدم بود، که یار از رخساره حال مرا دریافته گفت:
دریافتن، درین راه ، همه درباختن است.
که هدف، رها کردن جان خویش نیست. آنگاه که خلقی پریش است
و حاصل از آن رَستن خلقی ست از زنجیرها
و چون پرسیدم که درنهایت این سفر، ما راچه حاصل خواهد بود
گفت: وصل جان به جانان! اینک برخیز که قطره سان به نهرهای خروشان خلق بپیوندیم.







Post a Comment

0 Comments