رای مالک شراعی که زندگی اش را برای نجات همرزمش از دست داد.
وسط این همه کین، عشق مجسم بودم
وسط این همه من، «ما»ی مسلم بودم
همه جا صحبت انسان و صفتهاش شود
من «کس» ی بودم اگر، عاشق عالم بودم
تن و جسمم صدفی بود و دلم مروارید
لب دریا، دل با حادثه همدم بودم
عشق می گفت: «نه این پا، و نه آن پا، نکنی!»
وقت ایثار، در امواج، مقدم بودم
یک نفر دست فشان غرقه ی دریا بشود،؟
من به ساحل؟ و چسان گفت که آدم بودم!!
رفتم و دل به فدا دادم و جاوید شدم
دل دریا شده ام گرچه که شبنم بودم
م. شوق
وسط این همه من، «ما»ی مسلم بودم
همه جا صحبت انسان و صفتهاش شود
من «کس» ی بودم اگر، عاشق عالم بودم
تن و جسمم صدفی بود و دلم مروارید
لب دریا، دل با حادثه همدم بودم
عشق می گفت: «نه این پا، و نه آن پا، نکنی!»
وقت ایثار، در امواج، مقدم بودم
یک نفر دست فشان غرقه ی دریا بشود،؟
من به ساحل؟ و چسان گفت که آدم بودم!!
رفتم و دل به فدا دادم و جاوید شدم
دل دریا شده ام گرچه که شبنم بودم
م. شوق
مجاهدخلق. مالک شراعی، سنت بی درنگ فداکردن را به ثبت داد. او بخاطر نجات یکی از همرزمانش در دریاچه ی روتول در آلبانی به شهادت رسید.
@tuaftab


0 Comments