مروز دوستی برایم
یادداشتی فرستاد و شعری از من را ضمیمه کرده بود. نوشته اش را مستقیما برایتان میگذارم:
«سلام....شعرهایت را نگاه میکردم به این شعر که
عاشقش هستم برخوردم ویکبار دیگه کامل خواندم هرقسمتش داستانی است از سرگذشت سخت وشیرین
ما (قافلة مقاومت و مجاهدین) طی این سالهای پردرد وداغ وسرشار از تجربه حیفم آمد این لحظه ام رو با تو که دیوانه لحظات وافعی خویش
بودن خودت هستم به اشتراک نگذارم .....کاش
با اندیشه ها بیگانه بودم ....کاشکی دیوانه دیوانه بودم.....کاشکی دررندی این مرد
رندان، چاره گر باچاره ای رندانه بودم این
ترانه ستار است ، نمیدانم شاعرش کیست ولی شعرش خیلی به دل مینشیند درود برتو
شعر :
هميشه ميگفتم:
گمكردهٌ جهانيم!
بيذرهاي غرور!
ما ، اين جماعت
كوچنده.
در ما يقين كنيد،
ستارهٌ موعودي است.
درين
قبيلة
سيّارههاي
سرگردان
تكهاي از آينده
ايستاده در پياده رو
روزمرّگي.
م. شوق
کانال شعر آفتاب شوق
@tuaftab


0 Comments