قتل رومینا افتضاحی که این سرش پیداست.

افتضاحی که این سرش پیداست 
آن سرش مرگ تلخ رومیناست
داس تیزی که کشت دختر را
ریشه اش در زمین ذهن ماست
راست گفت آن عقاب وقتی گفت
از خود ماست آنچه بر خود ماست
حافظ از داس ماه نو، افتاد
یاد آن کٍشته اش که در دنیاست
داس ما هم به یاد مان آورد
کُشته مان را که دختری زیباست
داسهایی ست دستهای ما
 ریشه اش توی خاک جهل و ریاست
بذر این داس ها چه بسیار است
می زند گردن گل از چپ و راست
گندم فهم تا که کمیاب است
شهر از تیغ جهل پر غوغاست
داس ها را درو نکن امروز  
کیسة بذر داس ناپیداست
رد آن کیسه را گمانم در
خانة دینفروش شهر شماست 
م. شوق
 خرداد ۹۹

Post a Comment

0 Comments