#شاعری که دلی بود
از م. شوق – در درگذشت #حمید اسدیان
«هر کاتب که نه دل بوُد بی
خبر است و هر مکتوب الیه که نه دل
است همچنین»
عین القضات همدانی
وقتی شاعری
ـ که دلی ست –
می میرد
آسمانی به زمین نمی آید
زمینی به آسمان نمی رسد
پرنده ترانه اش را می خواند
باد به گلها می وزد
و آفتاب
سایه اش را بر سر ما پهن میکند
وقتی شاعری می میرد
که دلی باشد
عرش خدا به لرزه در نمی آید
باران همچنان می بارد
و زندگی.......
نه!
زندگی یک قدم می ایستد
زبان حقیقت به ترسشی از کار می افتد
و عشق
از هول غش میکند
چرا که دلی
از حرکت ایستاده است
مثل چراغی
که در شب دنیا
خاموش شود
و ما دلشاعران
کورمال ... کورمال...
از روبرو
با دستهامان
سایان به دیوارهای ظلمت و شقاوت
از یکدگر می پرسیم
نور کی می آید؟
م. شوق۲۵ آذر ۱۳۹۹
0 Comments